معنی فارسی fishful
B1پر از ماهی، به وضعیت آبی گفته میشود که در آن تجمع قابل توجهی از ماهی وجود دارد.
Full of fish; often used to describe a water body rich in fish.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
زناب، پر از ماهی بود و برای ماهیگیری ایدهآل بود.
مثال:
The pond was fishful, ideal for fishing.
معنی(example):
جریانی پر از ماهی بسیاری از ماهیگیران را جذب میکند.
مثال:
A fishful stream attracts many anglers.
معنی فارسی کلمه fishful
:
پر از ماهی، به وضعیت آبی گفته میشود که در آن تجمع قابل توجهی از ماهی وجود دارد.