معنی فارسی fissipalmate
B1فیسسیپالمیت، به گونههایی اشاره دارد که تمایل به زندگی مستقل و جدایی دارند.
Referring to species that tend to separate and live independently from others.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گونههای فیسسیپالمیت تمایل به جدایی و زندگی مستقل دارند.
مثال:
Fissipalmate species tend to separate and live independently.
معنی(example):
طبیعت فیسسیپالمیت این گونه آن را در اکوسیستم خود منحصر به فرد میکند.
مثال:
The fissipalmate nature of the species makes it unique in its ecosystem.
معنی فارسی کلمه fissipalmate
:
فیسسیپالمیت، به گونههایی اشاره دارد که تمایل به زندگی مستقل و جدایی دارند.