معنی فارسی fissiparously
B1فسیپاروس به معنای انجام عملی که شامل تقسیم یا جدا شدن است.
In a manner that involves or is characteristic of splitting or dividing.
- ADVERB
example
معنی(example):
این گونه به طور فسیپاروسی تکامل یافته و با محیط خود سازگار شده است.
مثال:
The species evolved fissiparously, adapting to their environment.
معنی(example):
آنها به طور فسیپاروسی برای زنده ماندن در زیستگاههای مختلف جدا شدند.
مثال:
They fissiparously broke apart to survive in different habitats.
معنی فارسی کلمه fissiparously
:
فسیپاروس به معنای انجام عملی که شامل تقسیم یا جدا شدن است.