معنی فارسی fissura
B1شکاف یا تقسیم در سطح، ممکن است در زمینههای زمینشناسی یا زیستشناسی مشاهده شود.
A cleft or division on a surface, which can be observed in geological or biological contexts.
- NOUN
example
معنی(example):
یک فیسورا میتواند در هر دو شکلگیریهای زمینشناسی و ساختارهای آناتومیکی یافت شود.
مثال:
A fissura can be found in both geological formations and anatomical structures.
معنی(example):
درک فیسورا در زیستشناسی و زمینشناسی ضروری است.
مثال:
Understanding fissura is essential in both biology and geology.
معنی فارسی کلمه fissura
:
شکاف یا تقسیم در سطح، ممکن است در زمینههای زمینشناسی یا زیستشناسی مشاهده شود.