معنی فارسی fisticuffer
B1فستی کافر، شخصی که در مبارزات مشتزنی فعال است یا به این ورزش علاقه دارد.
A person who engages in fistfights or boxing.
- NOUN
example
معنی(example):
او در جوانی به عنوان یک مشتزن شناخته میشد.
مثال:
He was known as a fisticuffer in his youth.
معنی(example):
این فیلم داستان یک مشتزن افسانهای از گذشته را به تصویر کشیده است.
مثال:
The movie depicted a legendary fisticuffer from the past.
معنی فارسی کلمه fisticuffer
:
فستی کافر، شخصی که در مبارزات مشتزنی فعال است یا به این ورزش علاقه دارد.