معنی فارسی fisticuffery

B1

فستی کافری، عمل یا وضعیت مشت‌زدن، مبارزه با مشت.

The act of fighting with fists, typically in a rough manner.

example
معنی(example):

مشت‌زدن در بار بسیار شگفت‌انگیز بود.

مثال:

The fisticuffery at the bar was quite shocking.

معنی(example):

مشت‌زدن در جامعه مودبانه اغلب ناپسند شمرده می‌شود.

مثال:

Fisticuffery is often frowned upon in polite society.

معنی فارسی کلمه fisticuffery

: معنی fisticuffery به فارسی

فستی کافری، عمل یا وضعیت مشت‌زدن، مبارزه با مشت.