معنی فارسی fistify

B1

فستی فای، تقویت یا تغییر به حالت مشت‌های باز و قوی.

To make something more aggressive or forceful.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت که رویکرد خود به مشکل را مشت‌زنی کند.

مثال:

He decided to fistify his approach to the problem.

معنی(example):

مشت‌زنی کردن تکنیک او را در مسابقه کمک کرد.

مثال:

Fistifying his technique helped him in the match.

معنی فارسی کلمه fistify

: معنی fistify به فارسی

فستی فای، تقویت یا تغییر به حالت مشت‌های باز و قوی.