معنی فارسی fistiness

B1

فستی نس؛ شدت و قدرت شخصیت یا شیوه.

The quality of being strong, forceful, or aggressive.

example
معنی(example):

مشت‌زنی سبک او او را به یک رقیب ترسناک تبدیل کرد.

مثال:

The fistiness of his style made him a feared opponent.

معنی(example):

مشت‌زنی او در مباحثات به او احترام زیادی داد.

مثال:

Her fistiness in debates earned her respect.

معنی فارسی کلمه fistiness

: معنی fistiness به فارسی

فستی نس؛ شدت و قدرت شخصیت یا شیوه.