معنی فارسی fistle

B1

فستله، ابزاری کوچک و منحنی برای دوخت و دوز که به خیاط‌ها کمک می‌کند.

A small, curved tool used in sewing.

example
معنی(example):

فستله ابزاری کوچک و منحنی است که در خیاطی استفاده می‌شود.

مثال:

A fistle is a small, curved tool used in sewing.

معنی(example):

در برخی فرهنگ‌ها، فستله می‌تواند به نوعی هنر محلی اشاره داشته باشد.

مثال:

In some cultures, a fistle can also refer to a type of folk art.

معنی فارسی کلمه fistle

: معنی fistle به فارسی

فستله، ابزاری کوچک و منحنی برای دوخت و دوز که به خیاط‌ها کمک می‌کند.