معنی فارسی fistuliform

B1

فیسولیده به شکل یا ظاهری اطلاق می‌شود که مانند فیستول است.

Resembling or having the form of a fistula.

example
معنی(example):

ساختار فیسولیده در حین معاینه شناسایی شد.

مثال:

The fistuliform structure was identified during the examination.

معنی(example):

محققان ویژگی‌های فیسولیده آن را در مطالعه خود یادداشت کردند.

مثال:

Researchers noted its fistuliform characteristics in their study.

معنی فارسی کلمه fistuliform

: معنی fistuliform به فارسی

فیسولیده به شکل یا ظاهری اطلاق می‌شود که مانند فیستول است.