معنی فارسی flabbergastation

B1

شگفتی شدید، حالتی که در آن فرد به شدت متعجب و حیرت‌زده می‌شود.

A state of extreme astonishment or surprise.

example
معنی(example):

حقه‌های جادوگر منجر به شگفتی تماشاچیان شد.

مثال:

The magician's tricks led to a flabbergastation of the audience.

معنی(example):

وقتی او در قرعه‌کشی برنده شد، شگفتی بر چهره‌اش نمایان بود.

مثال:

The flabbergastation was evident on her face when she won the lottery.

معنی فارسی کلمه flabbergastation

: معنی flabbergastation به فارسی

شگفتی شدید، حالتی که در آن فرد به شدت متعجب و حیرت‌زده می‌شود.