معنی فارسی flabs

B1

فلاب، به نواحی چربی بدن اشاره دارد که معمولاً در طول زمان جمع می‌شود.

Refers to loose areas of fat on the body.

example
معنی(example):

بعد از ورزش، متوجه برخی چربی ها در زیر بازوهایم شدم.

مثال:

After exercising, I noticed some flabs under my arms.

معنی(example):

او سعی دارد با ورزش منظم چربی هایش را سفت کند.

مثال:

She is trying to tone her flabs by working out regularly.

معنی فارسی کلمه flabs

: معنی flabs به فارسی

فلاب، به نواحی چربی بدن اشاره دارد که معمولاً در طول زمان جمع می‌شود.