معنی فارسی flamb

B2

فلام، توصیف سبکی براق و جلب توجه کننده.

Characterized by extravagant and showy behavior or style.

example
معنی(example):

او به سبک فلام در رانندگی می‌کرد و نگاه‌ها را به خود جلب می‌کرد.

مثال:

He drove in a flamb style, making heads turn.

معنی(example):

طبیعت فلام او باعث محبوبیتش شد.

مثال:

The flamb nature of his personality made him popular.

معنی فارسی کلمه flamb

: معنی flamb به فارسی

فلام، توصیف سبکی براق و جلب توجه کننده.