معنی فارسی flamandize

B1

فلماندیسه کردن، به وجود آوردن ترکیب رنگی خاص یا نمایشی جذاب در یک اثر هنری.

To add characteristics typical of the Flemish style, especially in art.

example
معنی(example):

هنرمند تصمیم گرفت که نقاشی‌اش را با رنگ‌های زنده فلماندیسه کند.

مثال:

The artist decided to flamandize his painting with vibrant colors.

معنی(example):

فلماندیسه می‌تواند به اضافه کردن یک سبک خاص به چیزی اشاره کند.

مثال:

Flamandize can refer to adding a flair to something.

معنی فارسی کلمه flamandize

: معنی flamandize به فارسی

فلماندیسه کردن، به وجود آوردن ترکیب رنگی خاص یا نمایشی جذاب در یک اثر هنری.