معنی فارسی flancards
B1جمع کلمه فلانکارد که به مجموعهای از تکههای بزرگ مقوا اشاره دارد.
Plural of flancard, referring to multiple pieces of cardboard used for presentation.
- NOUN
example
معنی(example):
معلم به هر دانشآموز یک فلانکارد داد.
مثال:
The teacher handed out flancards to each student.
معنی(example):
فلانکاردها میتوانند به تجسم مفاهیم مهم در حین یک سخنرانی کمک کنند.
مثال:
Flancards can help visualize important concepts during a lecture.
معنی فارسی کلمه flancards
:
جمع کلمه فلانکارد که به مجموعهای از تکههای بزرگ مقوا اشاره دارد.