معنی فارسی flappet

B1

فلپت به بخشی از بال یا دامن اشاره دارد که ممکن است لبه یا تزییناتی داشته باشد.

A flap or part that hangs loose or is attached to another part, often used in a decorative context.

example
معنی(example):

پرنده یک دُم کُند بر روی بال خود داشت.

مثال:

The bird had a flappet on its wing.

معنی(example):

او یک دُم کُند به لباسش دوخت.

مثال:

She sewed a flappet onto her dress.

معنی فارسی کلمه flappet

: معنی flappet به فارسی

فلپت به بخشی از بال یا دامن اشاره دارد که ممکن است لبه یا تزییناتی داشته باشد.