معنی فارسی flapperish

C2

چیزی که به سبک یا رفتار فلاپرها اطلاق می‌شود، نشان‌دهنده آزادی و سرزندگی.

Characteristic of a flapper; dashing and modern in style.

example
معنی(example):

سبک فلاپر او توجه همه را جلب کرد.

مثال:

Her flapperish style caught everyone's attention.

معنی(example):

او به طرز رفتار فلاپر او در زندگی ارادت داشت.

مثال:

He appreciated her flapperish attitude towards life.

معنی فارسی کلمه flapperish

: معنی flapperish به فارسی

چیزی که به سبک یا رفتار فلاپرها اطلاق می‌شود، نشان‌دهنده آزادی و سرزندگی.