معنی فارسی flash-points
B2نقاط بحرانی که ممکن است در آن درگیریها یا بحرانهای عظیم ایجاد شود.
Critical points that may lead to conflicts or significant changes.
- NOUN
example
معنی(example):
نقاط بحران در مذاکره پس از دور اول واضح بود.
مثال:
The flash-points in the negotiation were evident after the first round.
معنی(example):
شناسایی نقاط بحران میتواند به جلوگیری از درگیریهای آینده کمک کند.
مثال:
Identifying flash-points can help avoid future conflicts.
معنی فارسی کلمه flash-points
:
نقاط بحرانی که ممکن است در آن درگیریها یا بحرانهای عظیم ایجاد شود.