معنی فارسی flashforwarded

B1

فعل به معنای پیش‌بینی یا نشان دادن یک رویداد در آینده است.

To depict events that occur in the future compared to the current narrative time.

verb
معنی(verb):

To use this dramatic device.

example
معنی(example):

فیلم به یک رویداد آینده پیش‌بینی شد.

مثال:

The movie flashforwarded to a future event.

معنی(example):

در کتاب، داستان به جلو پیش‌بینی شد تا نشان دهد که بعداً چه اتفاقی می‌افتد.

مثال:

In the book, the story flashforwarded to reveal what happens later.

معنی فارسی کلمه flashforwarded

: معنی flashforwarded به فارسی

فعل به معنای پیش‌بینی یا نشان دادن یک رویداد در آینده است.