معنی فارسی flasque
B2فلاسک، مادهای که دارای خاصیت نرمی و انعطافپذیری است.
A flexible and often soft material, especially in scientific contexts.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طراحی فلاسک معمولاً در ابزارهای علمی استفاده میشود.
مثال:
The flasque design is often used in scientific instruments.
معنی(example):
او خواص یک ماده فلاسک مانند را مطالعه کرد.
مثال:
He studied the properties of a flasque material.
معنی فارسی کلمه flasque
:
فلاسک، مادهای که دارای خاصیت نرمی و انعطافپذیری است.