معنی فارسی flat-lining

B1

مساحت یا سطحی که به صفر نزدیک شده باشد و دلیلی برای افزایش یا کاهش نداشته باشد.

To become stagnant or show no significant change, especially in reference to heart rates or performance metrics.

example
معنی(example):

نرخ ضربان قلب بیمار در حال ثابت ماندن بود.

مثال:

The patient's heart rate was flat-lining.

معنی(example):

قیمت‌های سهام بعد از یک دوره طولانی رشد در حال ثابت ماندن هستند.

مثال:

The stock prices are flat-lining after a long period of growth.

معنی فارسی کلمه flat-lining

: معنی flat-lining به فارسی

مساحت یا سطحی که به صفر نزدیک شده باشد و دلیلی برای افزایش یا کاهش نداشته باشد.