معنی فارسی flatnesses

B1

سطوحی که به صورت کاملاً صاف و بدون برآمدگی هستند.

The quality of being flat; the state of having no elevation or curvature.

example
معنی(example):

تسکین‌های سطح زمین دیدن دوردست‌ها را آسان کرد.

مثال:

The flatnesses of the landscape made it easy to see far away.

معنی(example):

هنرمندان معمولاً به تسکین‌های رنگ‌ها در نقاشی‌هایشان توجه می‌کنند.

مثال:

Artists often study the flatnesses of colors in their paintings.

معنی فارسی کلمه flatnesses

: معنی flatnesses به فارسی

سطوحی که به صورت کاملاً صاف و بدون برآمدگی هستند.