معنی فارسی flatnose
B1نوعی از موجودات که بینی صاف و خاصی دارند.
A type of creature characterized by a flat nose.
- OTHER
example
معنی(example):
ماهی فلتنوز به خاطر ظاهر منحصر به فردش شناخته میشود.
مثال:
The flatnose fish is known for its unique appearance.
معنی(example):
او قهری کرد که بعد از برخورد با در، بینیاش صاف شده است.
مثال:
He joked that he had a flatnose after bumping into the door.
معنی فارسی کلمه flatnose
:
نوعی از موجودات که بینی صاف و خاصی دارند.