معنی فارسی flauntily

B1

فلاونتیلی به معنای به شیوه‌ای خودنما و با اعتماد به نفس انجام دادن چیزی است.

In a showy or ostentatious manner.

example
معنی(example):

او با خودنمایی به خیابان قدم گذاشت و توجه‌ها را جلب کرد.

مثال:

He walked flauntily down the street, attracting attention.

معنی(example):

او با خودنمایی صحبت کرد و بر هر کلمه تأکید کرد.

مثال:

She spoke flauntily, emphasizing every word.

معنی فارسی کلمه flauntily

: معنی flauntily به فارسی

فلاونتیلی به معنای به شیوه‌ای خودنما و با اعتماد به نفس انجام دادن چیزی است.