معنی فارسی flees
B1 /ˈfliːz/فرار کردن، جا به جا شدن به سمت یک مکان دیگر برای دوری از خطر یا مشکلات.
To run away from a place or situation of danger.
- verb
verb
معنی(verb):
To run away; to escape.
مثال:
The prisoner tried to flee, but was caught by the guards.
معنی(verb):
To escape from.
مثال:
Many people fled the country as war loomed.
معنی(verb):
To disappear quickly; to vanish.
مثال:
Ethereal products flee once freely exposed to air.
example
معنی(example):
خرگوش از روباه فرار می‌کند.
مثال:
The rabbit flees from the fox.
معنی(example):
او وقتی خطر را می‌بیند، فرار می‌کند.
مثال:
He flees when he sees danger.
معنی فارسی کلمه flees
:
فرار کردن، جا به جا شدن به سمت یک مکان دیگر برای دوری از خطر یا مشکلات.
