معنی فارسی flerried
B1فلری شده اصطلاحی است برای توصیف زمین یا محوطهای که دارای ویژگیهایی است که شبیه به فلرها باشد.
Describes land or areas that bear characteristics similar to those of ferries.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بقایای فلری شده به آرامی روی دریاچه شناور بودند.
مثال:
The flerried boats floated gracefully on the lake.
معنی(example):
زمین فلری شده از بالا یک چشمانداز زیبا ارائه داد.
مثال:
The flerried land gave a beautiful perspective from above.
معنی فارسی کلمه flerried
:
فلری شده اصطلاحی است برای توصیف زمین یا محوطهای که دارای ویژگیهایی است که شبیه به فلرها باشد.