معنی فارسی flerrying

B1

فلری کردن به معنای عبور از یک مسیر آبی با وسیله‌ای شبیه به فلری است.

The act of crossing a water body using a ferry-like vehicle.

example
معنی(example):

آنها امروز در حال عبور با فلری از دریاچه هستند.

مثال:

They are flerrying across the lake today.

معنی(example):

ما برای پیک‌نیک به طرف دیگر در حال فلری خواهیم بود.

مثال:

We will be flerrying to the other side for the picnic.

معنی فارسی کلمه flerrying

: معنی flerrying به فارسی

فلری کردن به معنای عبور از یک مسیر آبی با وسیله‌ای شبیه به فلری است.