معنی فارسی flesh-pots
C1اجازه به معانی مشابه به حالت جمع از کلمه flesh-pot، به معنای مکانهایی که به فساد و بیاخلاقی معروفاند.
Places associated with vice or immoral behavior (plural form).
- NOUN
example
معنی(example):
زندگی پرزرق و برق بسیاری را به flesh-pots شهر جذب کرد.
مثال:
The flashy lifestyle attracted many to the flesh-pots of the city.
معنی(example):
رمان به افول اخلاقی flesh-pots در جامعه میپردازد.
مثال:
The novel explores the decadence of flesh-pots in society.
معنی فارسی کلمه flesh-pots
:
اجازه به معانی مشابه به حالت جمع از کلمه flesh-pot، به معنای مکانهایی که به فساد و بیاخلاقی معروفاند.