معنی فارسی fleshiness
B1fleshiness به معنای پر بودن از گوشت و حجم نسبتاً زیاد چیزها است.
The quality or state of being fleshy; having a meaty or plump appearance.
- NOUN
example
معنی(example):
fleshiness استیک آن را آبدار و رضایتبخش کرد.
مثال:
The fleshiness of the steak made it juicy and satisfying.
معنی(example):
fleshiness گونههای او نشاندهنده سلامتی خوب او بود.
مثال:
The fleshiness of his cheeks indicated his good health.
معنی فارسی کلمه fleshiness
:
fleshiness به معنای پر بودن از گوشت و حجم نسبتاً زیاد چیزها است.
