معنی فارسی fleshless

B2

fleshless به معنای بدون گوشت و نمایانگر فقط ساختار اسکلتی است.

Lacking flesh; having only skeletal or structural aspects.

example
معنی(example):

این مجسمه کیفیت fleshless داشت و بر روی استخوان‌ها و ساختار تمرکز می‌کرد.

مثال:

The sculpture had a fleshless quality, focusing on bones and structure.

معنی(example):

بسیاری از فیلم‌های ترسناک شامل موجودات fleshless هستند که ترس ایجاد می‌کنند.

مثال:

Many horror films feature fleshless creatures that evoke fear.

معنی فارسی کلمه fleshless

: معنی fleshless به فارسی

fleshless به معنای بدون گوشت و نمایانگر فقط ساختار اسکلتی است.