معنی فارسی fleshy

B1 /ˈflɛʃi/

گوشتی، به ویژگی‌های نرم و پر از ماده در موجودات زنده اشاره دارد، به ویژه در مورد میوه‌ها و گیاهان.

Having a substantial amount of soft tissue, often referring to fruits or plants.

adjective
معنی(adjective):

Of, related to, or resembling flesh.

معنی(adjective):

(of a person) Having considerable flesh; plump.

example
معنی(example):

قسمت‌های گوشتی میوه شیرین و آبدار هستند.

مثال:

The fleshy parts of the fruit are sweet and juicy.

معنی(example):

گیاهان گوشتی معمولاً آب را در برگ‌های خود ذخیره می‌کنند.

مثال:

Fleshy plants often store water in their leaves.

معنی فارسی کلمه fleshy

: معنی fleshy به فارسی

گوشتی، به ویژگی‌های نرم و پر از ماده در موجودات زنده اشاره دارد، به ویژه در مورد میوه‌ها و گیاهان.