معنی فارسی flexanimous
B2دارای قدرت انعطافپذیری، به معنای قابلیت تطبیق و تغییر.
Characterized by flexibility or adaptability.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رقاص با انعطافپذیری خود تماشاگران را شگفتزده کرد.
مثال:
The flexanimous dancer amazed the audience.
معنی(example):
حرکات انعطافپذیر او همه را در اتاق مجذوب کرد.
مثال:
Her flexanimous movements captivated everyone in the room.
معنی فارسی کلمه flexanimous
:
دارای قدرت انعطافپذیری، به معنای قابلیت تطبیق و تغییر.