معنی فارسی flickertail

B1

گونه‌ای سوسمار که به دلیل دم متحرک و خاص خود مشهور است و در نشان دادن خطر از آن استفاده می‌کند.

A type of lizard known for its distinctive tail that flickers, used for signaling threats.

example
معنی(example):

سوسمار دم‌چشمک‌زن روشی منحصر به فرد برای علامت‌گذاری خطر دارد.

مثال:

The flickertail lizard has a unique way of signaling danger.

معنی(example):

بسیاری از گونه‌های دم‌چشمک‌زن می‌توانند رنگ خود را تغییر دهند.

مثال:

Many flickertail species can change their color.

معنی فارسی کلمه flickertail

: معنی flickertail به فارسی

گونه‌ای سوسمار که به دلیل دم متحرک و خاص خود مشهور است و در نشان دادن خطر از آن استفاده می‌کند.