معنی فارسی flinger

B1

شخصی که چیزی را به صورت پرتابی و سریع با دقت می‌اندازد.

A person who throws something quickly and accurately.

example
معنی(example):

او یک پرتاب‌کننده ماهر فریزبی است.

مثال:

He is a skilled flinger of frisbees.

معنی(example):

پرتاب‌کننده مهارت‌های پرتابش را در پارک نشان داد.

مثال:

The flinger showed off his throwing abilities at the park.

معنی فارسی کلمه flinger

: معنی flinger به فارسی

شخصی که چیزی را به صورت پرتابی و سریع با دقت می‌اندازد.