معنی فارسی flisk
B1گذراندن سریع، به معنای ورق زدن سریع یا نگاه کردن سطحی به محتوا است.
To leaf through or flip through something quickly.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت که با سرعت از روی صفحات کتاب بگذرد.
مثال:
She decided to flisk through the pages of the book.
معنی(example):
گذراندن سریع میتواند به یافتن بخشهای جالب کمک کند.
مثال:
Flisking can help find interesting sections quickly.
معنی فارسی کلمه flisk
:
گذراندن سریع، به معنای ورق زدن سریع یا نگاه کردن سطحی به محتوا است.