معنی فارسی flites

B1

پرواز یا بال‌های یک موجود پرنده که اثر زیبایی دارند.

Wings or flights of a flying creature, especially beautiful or delicate.

example
معنی(example):

بال‌های سنجاقک خیره‌کننده بودند.

مثال:

The flites of the dragonfly were stunning.

معنی(example):

جندین بال دریاچه را در تابستان زینت بخشید.

مثال:

Various flites adorned the lake in the summer.

معنی فارسی کلمه flites

: معنی flites به فارسی

پرواز یا بال‌های یک موجود پرنده که اثر زیبایی دارند.