معنی فارسی flittiness
B1سبکی، ویژگیای است که به تحرک و تغییر دائمی اشاره دارد.
The quality of being light, lively, or changeable.
- NOUN
example
معنی(example):
سبکی او باعث شد که تمرکز کردن سخت باشد.
مثال:
Her flittiness made it hard to concentrate.
معنی(example):
سبکی برگها توجه مرا جلب کرد.
مثال:
The flittiness of the leaves caught my attention.
معنی فارسی کلمه flittiness
:
سبکی، ویژگیای است که به تحرک و تغییر دائمی اشاره دارد.