معنی فارسی floccilation

B1

فلوقیلاسیون، تغییر و نوسانات ذرات در یک محیط است که می‌تواند به تأثیرات مختلفی منجر شود.

The fluctuation and oscillation of particles in a medium.

example
معنی(example):

حرکت ذرات می‌تواند تحت تأثیر فلوقیلاسیون قرار گیرد.

مثال:

The floccilation of particles can affect their movement.

معنی(example):

فلوقیلاسیون در بسیاری از مطالعات علمی اهمیت دارد.

مثال:

Floccilation is important in many scientific studies.

معنی فارسی کلمه floccilation

: معنی floccilation به فارسی

فلوقیلاسیون، تغییر و نوسانات ذرات در یک محیط است که می‌تواند به تأثیرات مختلفی منجر شود.