معنی فارسی floccing

B1

فلک‌کردن، فرایند جداسازی یا پخش مواد به حالت ریز و پفی.

The process of forming flocs, or clusters of particles, in a substance.

example
معنی(example):

فلک‌کردن پشم به طرز قابل توجهی بافت آن را بهبود بخشید.

مثال:

Floccing the wool improved its texture significantly.

معنی(example):

فرآیند فلک‌کردن در آماده‌سازی الیاف کمک می‌کند.

مثال:

The process of floccing helps in the preparation of fibers.

معنی فارسی کلمه floccing

: معنی floccing به فارسی

فلک‌کردن، فرایند جداسازی یا پخش مواد به حالت ریز و پفی.