معنی فارسی flocculous

B2

پفکی، به نوعی مواد نرم و کرکی که به شکل توده‌های سبک ایجاد می‌شود.

Having a fluffy, cloud-like appearance; resembling flocks.

example
معنی(example):

ابرهای پفکی نرم و کرکی به نظر می‌رسیدند.

مثال:

The flocculous clouds looked soft and fluffy.

معنی(example):

ماده پفکی در ته ظرف نشسته بود.

مثال:

The flocculous substance settled at the bottom of the container.

معنی فارسی کلمه flocculous

: معنی flocculous به فارسی

پفکی، به نوعی مواد نرم و کرکی که به شکل توده‌های سبک ایجاد می‌شود.