معنی فارسی flogger
B1شخصی که دیگران را به تلاش بیشتر و افزایش تلاش تشویق میکند.
A person who urges others to work hard and achieve their best.
- noun
noun
معنی(noun):
One who flogs.
معنی(noun):
(BDSM) A lightweight whip with multiple lashes.
example
معنی(example):
مربی با کلمات خود گروه را الهام بخشید.
مثال:
The flogger used her words to inspire the team.
معنی(example):
او به عنوان یک مربی عمل کرد و همه را به فراتر رفتن از محدودیتهایشان تشویق کرد.
مثال:
He acted as a flogger, pushing everyone to exceed their limits.
معنی فارسی کلمه flogger
:
شخصی که دیگران را به تلاش بیشتر و افزایش تلاش تشویق میکند.