معنی فارسی flooey
B1flooey، به معنای گیج یا ناراحت، در صورتی استفاده میشود که کسی احساس عدم تعادل یا راحتی کند.
Feeling confused or a bit disoriented.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بعد از آن سفر طولانی کمی راحت نبودم.
مثال:
I felt a bit flooey after that long ride.
معنی(example):
او امروز کمی گیج به نظر میرسد، مثل اینکه چیزی مهم را فراموش کرده است.
مثال:
She seems flooey today, like she forgot something important.
معنی فارسی کلمه flooey
:flooey، به معنای گیج یا ناراحت، در صورتی استفاده میشود که کسی احساس عدم تعادل یا راحتی کند.