معنی فارسی floorage
B1مساحت کلی یک مکان یا ساختمان که معمولاً برای تعیین میزان فضا در نظر گرفته میشود.
The total area of a space, especially in relation to real estate and buildings.
- NOUN
example
معنی(example):
مساحت آپارتمان برای یک شهر بسیار بزرگ است.
مثال:
The floorage of the apartment is quite spacious for a city.
معنی(example):
آنها مساحت را اندازهگیری کردند تا مطمئن شوند که با قوانین ساختمانی مطابقت دارد.
مثال:
They measured the floorage to ensure it met the building regulations.
معنی فارسی کلمه floorage
:مساحت کلی یک مکان یا ساختمان که معمولاً برای تعیین میزان فضا در نظر گرفته میشود.