معنی فارسی florescence

B2 /flɔˈɹɛsəns/

گلدهی، زمانی که یک گیاه گل‌های خود را می‌ریزد و به اوج زیبایی خود می‌رسد.

The state or period of flowering in plants.

noun
معنی(noun):

The time, or the condition, of budding or flowering.

example
معنی(example):

رشد گل‌های گیاه، زنبورهای زیادی را جذب کرد.

مثال:

The florescence of the plant attracted many bees.

معنی(example):

در بهار، شکوفه‌های گیلاس بسیار زیبا هستند.

مثال:

In spring, the florescence of cherry blossoms is beautiful.

معنی فارسی کلمه florescence

: معنی florescence به فارسی

گلدهی، زمانی که یک گیاه گل‌های خود را می‌ریزد و به اوج زیبایی خود می‌رسد.