معنی فارسی florigens

B2

مجموعه‌ای از عناصر شیمیایی که در رشد گیاهان و گل‌دهی نقش دارند.

Chemical signals in plants that induce flowering.

example
معنی(example):

تحقیق چندین فلورژن را شناسایی کرد.

مثال:

The research identified several florigens.

معنی(example):

فلورژن‌های مختلف بر گونه‌های متفاوت گیاهی تأثیر می‌گذارند.

مثال:

Different florigens affect various plant species.

معنی فارسی کلمه florigens

:

مجموعه‌ای از عناصر شیمیایی که در رشد گیاهان و گل‌دهی نقش دارند.