معنی فارسی flotsams

B1

موادی که معمولاً پس از یک حادثه دریایی در آب باقی می‌مانند.

Debris or wreckage from a ship that has sunk or been abandoned.

example
معنی(example):

اشیاء شناور از غرق‌شدن کشتی در سرتاسر ساحل پخش شده بودند.

مثال:

The flotsams from the shipwreck were scattered across the beach.

معنی(example):

در حین تمیز کردن ساحل، اشیاء شناور مختلفی پیدا کردیم.

مثال:

We found various flotsams while cleaning the shore.

معنی فارسی کلمه flotsams

: معنی flotsams به فارسی

موادی که معمولاً پس از یک حادثه دریایی در آب باقی می‌مانند.