معنی فارسی flotsen

B1

اشیاء شناوری که به نشانه‌ای از یک مشکل اشاره دارند.

Floating objects that indicate a concern or issue, especially in a body of water.

example
معنی(example):

اشیاء شناور نشانه‌ای از وجود مشکل در جریان آب بود.

مثال:

The flotsen indicated a problem with the water flow.

معنی(example):

باید برای حل مشکل به اشیاء شناور توجه می‌کردیم.

مثال:

We had to address the flotsen to solve the issue.

معنی فارسی کلمه flotsen

: معنی flotsen به فارسی

اشیاء شناوری که به نشانه‌ای از یک مشکل اشاره دارند.