معنی فارسی flourishment

B1

شکوفایی، به معنی رشد یا پیشرفت در یک زمینه مشخص، به ویژه در زمینه‌های هنری یا علمی.

The state of thriving or flourishing in a particular area.

example
معنی(example):

شکوفایی باغ منظره‌ای دیدنی بود.

مثال:

The flourishment of the garden was a sight to behold.

معنی(example):

شکوفایی او در تحصیلات باعث دریافت جوایز مختلف شد.

مثال:

Her flourishment in academics led to various awards.

معنی فارسی کلمه flourishment

: معنی flourishment به فارسی

شکوفایی، به معنی رشد یا پیشرفت در یک زمینه مشخص، به ویژه در زمینه‌های هنری یا علمی.