معنی فارسی flowiest
B1به معنای بیشترین سطح روانی یا جریانی، معمولاً برای توصیف چیزهایی که خیلی نرم یا روان حرکت میکنند.
Most flowing or smooth; used to describe something that is very fluid in style.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Flowing; able to flow.
example
معنی(example):
این رودخانهترین ترین در منطقه است که به خاطر جریانات ملایمش شناخته شده است.
مثال:
This is the flowiest river in the region, known for its gentle currents.
معنی(example):
او شعرهایی روان نوشت که خوانندگانش را مسحور کرد.
مثال:
She wrote the flowiest poetry that enchanted her readers.
معنی فارسی کلمه flowiest
:
به معنای بیشترین سطح روانی یا جریانی، معمولاً برای توصیف چیزهایی که خیلی نرم یا روان حرکت میکنند.