معنی فارسی flukiest

B1

در زبان فارسی، 'شوخی بد‌ترین' به وضعیتی اطلاق می‌شود که شانس بسیار بالایی برای اتفاقی غیرمنتظره وجود دارد، مخصوصاً در مواقعی که نتیجه به شدت غیرقابل پیش‌بینی است.

The most prone to chance occurrences; having the least expected outcomes.

adjective
معنی(adjective):

Lucky

معنی(adjective):

Unstable, prone to rapid and unpredictable changes

مثال:

We would have got to Spain already if it wasn't for the flukey wind.

example
معنی(example):

آن بازی از نظر شانس، عجیب‌ترین چیزی بود که من تا به حال دیده‌ام.

مثال:

That was the flukiest game I've ever seen.

معنی(example):

او مجموعه‌ای از شرایط عجیب و غریب برای پیروزی داشت.

مثال:

She had the flukiest set of circumstances to win.

معنی فارسی کلمه flukiest

: معنی flukiest به فارسی

در زبان فارسی، 'شوخی بد‌ترین' به وضعیتی اطلاق می‌شود که شانس بسیار بالایی برای اتفاقی غیرمنتظره وجود دارد، مخصوصاً در مواقعی که نتیجه به شدت غیرقابل پیش‌بینی است.